کد مطلب:188986 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

محتوای احادیث ساختگی
اما این كه محتوا و جهت هزاران حدیث ساختگی، به چه سمت و سویی بوده است؟ پاسخ این سؤال از نمونه های احادیث ساختگی به خوبی شفاف است. فرصت سازان اهداف اجتماعی و سیاسی را پی می گرفتند. آنان موقعیت ممتاز عترت را بر نمی تابیدند. به همین خاطر یك جهت حدیث های ساختگی مقابله نمودن با موقعیت ممتاز عترت بوده است. تلاش فراوان كردند تا چهره ی تابناك عترت و خورشیدهای فضیلت را در هاله های از ابرها و اوهام و آویخته ها پنهان نمایند. این از یك جانب.



[ صفحه 164]



از جانب دیگر تلاش فراوان نمودند تا برای خلفا واقعیت هایی كه وجود نداشت و فضایلی كه واقعیت نداشت در این احادیث ساختگی مطرح سازند! تلاش نمودند برای بنی امیه موقعیتی ممتاز دست و پا كنند. فضایل منحصره و ممتاز را از زبان این و آن برای بنی امیه به ویژه معاویه فراهم سازند و نیز برای چالشگری برغم عترت افرادی چون ابوحنیفه را در برابر عترت علم نموده تا برای آنان فضیلت دست و پا كنند. یاد آوری نمونه هایی از این گفتارهای ساختگی گواه این مدعا می باشد.

بعد از ساختن احادیث فراوان در مورد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیشترین حدیث ساختگی علیه علی علیه السلام امیرالمؤمنین شكل گرفته است. ذهبی می گوید: بیشترین احادیث در میان امت اسلامی بر علیه امیرالمؤمین علی بن ابیطالب ساخته شده است، اكثر من كذب علیه من الامة الاسلامیة هو امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب. [1] فرصت طلبان تا آنجا پیش تاختند كه چهره اولین مسلمان و اولین مجاهد در راه استقرار دین اسلام را، غیر مسلمانان جلوه گر نمودند.

همچنین احادیث ساختگی فراوان در مورد خلفا مانند: ابوبكر تاج الاسلام، عمر حلة الاسلام و عثمان اكلیل الاسلام و علی طبیب الاسلام، كه ذهبی می گوید این حدیث دروغ است. [2] و مانند: لكل نبی خاصة من امته و خاصتی من امتی ابوبكر و عمر. [3] «برای هر پیامبری محرم اسرار است، محرم اسرار من ابوبكر و عمر می باشند».



[ صفحه 165]



در مورد بنی امیه مانند: ان لله تعالی سیفا مغمودا فی غمده ما دام عثمان حیا فاذا قتل جرد ذلك السیف و لم یغمد الی یوم القیمة. [4] «برای خدای سبحان شمشیری است كه همواره در غلاف بوده تا زمانی كه عثمان كشته نشده بود، از هنگامی كه عثمان كشته شد این شمشیر آشكار شده است و تا قیامت هم در درون غلاف قرار نخواهد گرفت!» و مانند: انت یا معاویه منی و انا منك. [5] «تو ای معاویه از منی و من از تو می باشم!» و مانند: هذا قلم اهداه الیك ربك من فوق العرش لتكتب به آیة الكرسی. [6] «این قلمی است كه از فراز عرش از سوی خدا به تو معاویه هدیه شده است، تا آیةالكرسی را بنگاری»!

همچنین مانند: ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم استشار جبرئیل فی استكتاب معاویه فقال استكتبه فانه امین. [7] «رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مورد انتخاب معاویه برای نوشتن وحی، با جبرئیل مشورت كرد و جبرئیل تأیید كرد كه وی امین است انتخابش كن!» و نیز مانند: الامناء عندالله ثلاثه انا و جبرئیل و معاویه، [8] «افراد امین در نزد خدا سه نفرند، من (رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) و جبرئیل و معاویه» و مانند: الامناء سبعة، اللوح و القلم و اسرافیل و میكائیل و جبرئیل و محمد و معاویه. [9] «امین ها هفت موردند: لوح، قلم، اسرافیل، میكائیل، جبرئیل، محمد و معاویه.» بر اساس این احادیث ساختگی معاویه به لحاظ ایمان و امانتداری اش شایسته بوده است، تا نویسنده وحی انتخاب شود!



[ صفحه 166]



معاویه كه به تعبیر خود محققان اهل سنت یك حدیث صحیح در مناقبش وجود ندارد، چنانچه ابراهیم بن حنظلی می گوید یك روایت صحیح در فضل معاویه وجود ندارد، لایصح فی فضل معاویه حدیث! [10] و حتی ابن تیمیه می گوید احادیث در فضل معاویه همگی ساختگی هستند، كلها كذب. [11] .

معاویه كه در سال هشتم هجری بعد از فتح مكه به اكراه در صف مسلمانان ایستاده و تنها دو سال زمان زندگی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را درك كرده است، این همه حدیث ساختگی در شأن و منزلت و نویسنده وحی بودنش ساخته می شود! برای نوشتن وحی، قلم از عرش الهی به وی هدیه می شود! لیكن امثال عبدالله بن مسعود و ابی بن كعب كه همراه و ملازم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودند و همه ی قرآن را نوشتند، اینان قرآن را در الواح و اكتاف و پوست حیوانات، تخته چوب ها و با ابزار ابتدایی كه به سختی فراهم می كردند می نوشتند!

عبدالله بن مسعود اولین كسی كه در مكه شروع كرد قرآن را آشكارا قرائت كند. [12] و هو اول من جهر بالقرآن بمكة، وی مسلمان شدنش حتی چندین سال پیش از عمر بوده است. ششمین نفر بود كه مسلمان شده است. [13] وی آن همه خطرها در راه قرآن به جان خویش خریده است، چطور شده یكی از این احادیث از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در حق وی صادر نمی شود؟!



[ صفحه 167]



همچنین چگونه است كه آشناترین فرد به شؤون قرآن چون «ابی بن كعب انصاری» [14] كه جزو پیشگامان مجاهدان و نیز جزو پانصد نفری است كه در موسم حج شركت كرده است؛ و از زمره هفتاد و سه نفری است كه در منا در نزدیكی جمره عقبه با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیمان و بیعت به ایمان و وفاداری بست. وی اولین كسی است كه در مدینه قرآن نوشت، اول من كتب لرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الوحی [15] و تمام قرآن را نوشت. چگونه این احادیث در شأن فرد با فضیلتی چون ابی وارد نمی شود؟! اما معاویه كه دو سال آخر به اكراه در صف مسلمانان قرار گرفته و با دسیسه آن مقدار خود را به حضرت نزدیك ساخته، تا نویسنده وحی قلمداد شود؛ برای وی قلم از عرش الهی هدیه می شود! و وی امین وحی قرار می گیرد! فردی كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: به دین اسلام از دنیا نخواهد رفت! [16] .

محور دیگر احادیث ساختگی در مورد رؤسای مذاهب مانند ابوحنیفه و شافعی و... می باشد. مانند: انا افتخر بابی حنیفه و هو رجل تقی عند ربی و كانه جبل من العلم. [17] «من (رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوحنیفه افتخار می كنم وی فردی پرهیزكار در نزد خدای من است. وی همانند كوهی از علم می ماند.» حتی احادیث ساختگی وی را داناتر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می پندارند، قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كان ابوحنیفه اعلم بالقضاء. [18] فردی كه سفیان بن عیینه و اوزاعی و



[ صفحه 168]



سفیان ثوری درباره وی می گویند: در میان مسلمانان مولودی بدتر از وی متولد نشده است! [19] .

و یا درباره شافعی این گونه حدیث ساخته شده كه: من اراد محبتی و سنتی فعلیه محمد بن ادریس الشافعی فانه منی و انا منه [20] «هر كس محبت مرا (رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم) و روش مرا می خواهد به محمد بن ادریس مراجعه كند، او از من و من از او هستم».

درباره احمد بن حنبل آمده: احمد بن حنبل فنعم الفقیه الورع الزاهد. [21] «احمد حنبل فقیه نیكو و با ورع و پرهیزكار است.» هذا احمد ولی الله و ولی رسول الله علی الحقیقة [22] «این احمد است كه دوست واقعی خدا و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می باشد!» و مانند: اما مالك فقد كتب العلم و اما الشافعی فمنی و الی [23] «مالك دانش را نگاشته است و شافعی از من و من از شافعی هستم». بر این اساس نوع احادیث ساختگی در دو محور چرخش می كنند، نخست مخدوش كردن چهره تابناك عترت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، دو دیگر فراهم آوردن فضایل و برتری برای بنی امیه و برخی سران مذاهب و شخصیت های چالشگر عترت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم.



[ صفحه 169]




[1] طبقات الحفاظ، ج 1، ص 77، نقل از الغدير، ج 5، ص 330.

[2] الغدير، ج 5، ص 314.

[3] همان.

[4] همان، ص 304.

[5] همان، ص 314.

[6] همان، ص 304.

[7] همان، ص 305.

[8] همان، ص 306.

[9] همان، ص 308.

[10] همان، ص 330.

[11] همان.

[12] اسد الغابه، ج 3، ص 394، الاستيعاب، ج 3، ص 111.

[13] الاصابه، ج 2، ص 369.

[14] اسدالغابه، ج 1، ص 79.

[15] همان، طبقات، ج 1، ص 106، سيره ابن هشام، ج 2، ص 303، استيعاب ج 1، ص 162.

[16] انساب اشراف، ج 5، ص 134.

[17] الغدير، ج 5، ص 279.

[18] همان، ص 280.

[19] همان، ص 280 و 281.

[20] همان، ص 283.

[21] همان.

[22] همان، ص 199.

[23] همان، ص 283 و 284.